شهید سید مرتضی قاضی، فارغ التحصیل رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، بود که با شکل گیری سپاه پاسدارن به عضویت این نهاد انقلابی درآمد. دکتر قاضی مسئولیت یک تیم پزشکی را پذیرفت و در ۱۴ شهریور ماه ۵۸ عازم کردستان شد. این تیم پزشکی در جاده مهاباد به سردشت، در کمین مزدوران دموکرات گرفتار شد. آنها دکتر سید مرتضی قاضی را همراه دو نفر از اعضای تیم به شهادت رساندند.
به گزارش روابط عمومی معاونت فرهنگی دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، یکم شهریور مصادف با زادروز پزشک حاذق ایرانی ابو علی سینا، با هدف گرامی داشت خدمات و تالیفات وی به دانش پزشکی و تجلیل از پزشکان جامعه، به عنوان روز پزشک در ایران نامگذاری شده است.
شهید سید مرتضی قاضی، فارغ التحصیل رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، بود که با شکل گیری سپاه پاسدارن به عضویت این نهاد انقلابی درآمد. دکتر قاضی مسئولیت یک تیم پزشکی را پذیرفت و در ۱۴ شهریور ماه ۵۸ عازم کردستان شد. این تیم پزشکی در جاده مهاباد به سردشت، در کمین مزدوران دموکرات گرفتار شد. آنها دکتر سید مرتضی قاضی را همراه دو نفر از اعضای تیم به شهادت رساندند.
زندگینامه شهید سید مرتضی قاضی
سید مرتضی قاضی در بیست و هفتم بهمن ماه ۱۳۳۰در قم متولد شد. پدرش روحانی و معتمد مردم محل بود که بنای زندگیش را بر کار و روزی حلال گذاشته بود. مرتضی تحصیلات ابتداییاش را در قم شروع کرد. او رازداری، صداقت، نظم و پشتکار را که از خصوصیات بارزش بود، از والدینش آموخته بود. مرتضی از دوران کودکی تا دیپلم، برای تأمین مخارج تحصیلش کار میکرد. وقتی کلاس چهارم ابتدایی بود، خانوادهاش به تهران مهاجرت کردند. پدرش، امام جماعت مسجد جوادالائمه در خیابان مولوی شد. مرتضی دوران تحصیلات متوسطه را در دبیرستانهای بدر و مروی گذراند و در سال ۱۳۴۸در رشته علوم طبیعی دیپلم گرفت.
در سال ۱۳۴۹ در کنکور دانشگاهها شرکت کرد و با اینکه در یکی از دانشکدهها پذیرفته شده بود ولی بهدلیل علاقهاش به رشته پزشکی، تصمیم گرفت باز هم درس بخواند تا از پزشکی قبول شود. یک سال بعد او مزد زحمات فراوانش را گرفت و از رشتۀ پزشکی دانشگاه تبریز با رتبه خوبی قبول شد. وضعیت خوب تحصیلیش او را از پرداخت شهریه معاف میکرد.
در طول دوران دانشجویی، مهمترین سرگرمی مرتضی، علاوه بر مطالعه کتب مختلف، کوهنوری و دو میدانی بود. او اعتقاد داشت حتی ورزش باید برای خودسازی انسان مفید باشد.
مرتضی پس از اتمام دورۀ هفت ساله پزشکی در مرداد ۱۳۵۷ برای انجام خدمت نظام وظیفه به سربازی رفت. در طول دوره سربازی که مصادف با مبارزات مردم انقلابی شده بود از حضور در بین مردم و ابراز عقایدش واهمه نداشت. او آماده بود تا بهای اعتقاداتش را بپردازد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با روحیهای مضاعف و در اطاعت از فرمان آیتالله طالقانی، به محل خدمت قبلی خودش مراجعه کرد. بازسازی درمانگاه ستاد بزرگ ارتشتاران کار مهمی بود که مرتضی وقت زیادی برای آن گذاشت. او صبحها در درمانگاه ستاد بزرگ ارتشتاران در حال طبابت بود و بعدازظهرها هم مشتاقانه در درمانگاه ولیعصر کار میکرد. به دلیل نیاز کشور و محرومیت مناطق زیادی از خدمات پزشکی او به فکر ادامه تحصیل نیفتاد.
سپاه پاسداران تازه تشکیل شده بود که او هم عضو سپاه شد. پس از مدتی خدمت در بهداریِ پادگان ولیعصر(عج) سپاه، به دلیل نیاز به نیروی تخصصی در غرب کشور، دکتر قاضی مسئولیت یک تیم پزشکی را پذیرفت و در ۱۴ شهریور ماه ۵۸ عازم کردستان شد. این تیم پزشکی در جاده مهاباد به سردشت، در کمین مزدوران دموکرات گرفتار شد.
آنها دکتر سید مرتضی قاضی را همراه دو نفر از اعضای تیم به شهادت رساندند و در اوج غربت در گمنامی در جنگل آلواتان به خاک سپردند. این بنده مخلص هفت سال در گمنامی بود تا این که آن منطقه روی آرامش دید و پیکر این شهید و همراهانش در جنگل آلواتانِ کردستان، شناسایی شد. بقایای پیکر مردی در گلزار شهدای قم به خاک سپرده شد که باشکوه زندگی کرد و لایق بهترین پایان شد.
خاطراتی از شهید سید مرتضی قاضی
سید مرتضی قاضی در کنکور سال۱۳۵۰، از رشته پزشکی دانشگاه تبریز (آذرآبادگان) پذیرفته شد. آن سال برای ثبتنام۱۰۵۰تومان شهریه میگرفتند و مرتضی این مبلغ را نداشت. از ثبتنام منصرف شده بود که یکی از اقوامشان ماجرا را فهمید و این مبلغ را فراهم کرد. مرتضی هنگام ثبت نام یک پاسخ شیرین شنید: شما شاگرد اول شدهاید، لازم نیست شهریه بدهید!
بعد از فوت مادرش هر وقت از تبریز به تهران میآمد، در خانه خواهرش میماند. خواهرش، عادت داشت هر وعده، غذای حسابی بپزد. اما مرتضی میگفت: «چرا یک خانم باید بیشتر وقتش را در آشپزخانه سر کند؟ یک زن باید برای خودش هم وقتی بگذارد و هر روز حداقل چهار ساعت کتاب بخواند». او خواهرش را به خواندن خواندن و تفکر در آفرینش سفارش میکرد.
مرتضی در هنگام سربازی در رژیم طاغوت، در رکن دو ارتش(واحد اطلاعات) خدمت میکرد. ژنرال هایزر (معاون وقت فرمانده نیروی هوایی آمریکا در اروپا) به تهران آمده بود. مرتضی به همراه دوستانش تصمیم به انفجار رکن دو گرفته بودند، اما قبل از اقدام به این کار از آیت الله طالقانی اجازه خواسته بودند. آقای طالقانی گفته بود: «چنانچه فرد نمازخوانی در آن جمع حضور داشته باشد نباید این کار انجام شود.» به دنبال این فتوا، مرتضی از انجام این عملیات منصرف شد.
دکتر مرتضی قاضی بعد از عضویت در سپاه، در درمانگاه پادگان ولیعصر(عج) مشغول شد. او آرام و قرار نداشت و از صبح تا شب کار میکرد تا اینکه غائله کردستان شروع شد. پدر مرتضی مریض بود و در بیمارستان بستری شده بود. اما مرتضی قصد عزیمت به کردستان داشت. برادر و خواهرش اصرار داشتند او در تهران کنار پدرشان بماند اما مرتضی گفت: «در کردستان برای صدها بیمار، یک پزشک هم نیست و افراد به خاطر یک بیماری ساده میمیرند، چطور آنها را تنها بگذارم؟» او برای ادای تکلیفی که برایش سوگند خورده بود راهی کردستان شد.
دکتر سیدمرتضی قاضی به دنبال جامعهای عدالت محور بود. از تبعیضهای فردی و اجتماعی موجود در جامعه رنج میبرد. زمانی که ترم آخر دانشکده بود، هرگاه موضوع رفتن به خارج از کشور و اخذ تخصص مطرح میشد، به شدت با این موضوع مخالفت میکرد. میگفت: «در شرایطی که در کشورمان مناطقی وجود دارد که حتی یک پزشک عمومی هم ندارند و مردم در اثر یک بیماری ساده از بین میروند، چطور دنبال تخصص بروم؟» او اشتیاق زیادی برای رفتن به مناطق محروم به ویژه سیستان و بلوچستان داشت و آمادگیش را اعلام کرده بود اما خیلی زود جانش فدای آرمان عظیمش شد....