در این دیدار، موسایی فر، همسر شهید عبداللهی، به بیان خصوصیات بارز شهید عبدالهی، نحوه اعزام و شهادت ایشان پرداخت. این بانوی صبور و فداکار که خواهر یکی از شهدای دفاع مقدس هم است و از سوی دیگر یکی از برادرانشان هم جانباز سرافراز دفاع مقدس است، با صبر و حوصله فراوان به بیان خاطرات شهید عبداللهی پرداخت و افزود: شهید عبداللهی از ۱۳سالگی در جبهه های دفاع مقدس حضور داشت و دغدغه و هدف شان فقط شهادت بود.
به گزارش مفدا تبریز، ویژه برنامه خورشید ماه در قالب دیدار با خانواده شهید حاج عباس عبداللهی به همت کانون دختران حورا برگزار شد و جمعی از دانشجویان دختر دانشگاه، روز شنبه، ۳۱ اردیبهشت ماه سال جاری، با حضور در منزل شهید عبداللهی با همسر و فرزندان ایشان دیدار کردند.
در این دیدار، موسایی فر، همسر شهید عبداللهی، به بیان خصوصیات بارز شهید عبداللهی، نحوه اعزام و شهادت ایشان پرداخت. این بانوی صبور و فداکار که خواهر یکی از شهدای دفاع مقدس هم است و از سوی دیگر یکی از برادرانشان هم جانباز سرافراز دفاع مقدس است، با صبر و حوصله فراوان به بیان خاطرات شهید عبداللهی پرداخت و افزود: شهید عبداللهی از ۱۳سالگی در جبهه های دفاع مقدس حضور داشت و دغدغه و هدف شان فقط شهادت بود.
وی افزود: همسرم در بسیاری از رشته های ورزشی تبحر داشت و همه این تلاش ها را نه برای کسب موقعیت مادی، بلکه برای کمک به امام زمان(عج) و آمادگی برای ظهور ایشان انجام می داد.
همسر شهید، ساده زیستی، خواندن اول وقت به جماعت و انجام کارهای خیر پنهانی را از دیگر ویژگیهای بارز شهید عنوان کرد و اضافه کرد: شهید عبداللهی روی نام گذاری فرزندان حساس بود و از آنجایی که به اسم زهرا خیلی علاقه داشت، هر کسی از خویشاوندان که نام دخترش را زهرا میگذاشت، برایشان هدیه میبردند.
دو دختر بزرگوار شهید نیز از خاطرات پدر و دلتنگی ها و صبر برای بازگشت پیکر ایشان صحبت کردند.
زهرا عبداللهی، دختر بزرگتر شهید به نقل خاطرهای درباره انتخاب حجاباش پرداخت و بیان داشت: پدرم نسبت به حجاب حساس بود. در ۱۴سالگی، یکبار با من درباره حجاب صحبت کرد و انتخاب یا عدم انتخاب چادر را به عهده خودم گذاشت و گفتند که هیچ اجباری به چادر ندارند و لازم نیست به خاطر موقعیت شغلی ایشان چادر سر کنم. و بعد سه روز به من فرصت دادد تا درباره انتخاب حجابم فکر کنم. وقتی که من چادر را انتخاب کردم خیلی خوشحال شدند و خانواده را شام و بستنی مهمان کردند!
یکی از بخشهای جذاب این دیدار، شعر خوانی اسرا عبدالهی، دختر کوچک شهید بود که برای جمع حاضر شعر زیر را خواند:
ای پیش پرواز کبوتر های زخمی
بابای مفقود الاثر! بابای زخمی!
برگرد و تنها یک بغل بابای من باش
با یک بغل بابا بیا و جای من باش
شاید تو هم شرمنده یک مشت خاکی
یک مشت خاک بی نشان و بی پلاکی
عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است
یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است
گفتنی است که همسر شهید در ابتدا مخالف با اعزام ایشان به سوریه بود اما با صحبت های شهید و هم چنین پسرشان راضی شد و بدین ترتیب شهید عبداللهی که به عنوان نیروی هلال احمر عازم سوریه شده بود و در آنجا جزو نیروهای امنیتی اطلاعاتی بود، پیکرش بعد از شهادت دست تکفیری ها ماند.
تکفیری ها برای تحویل پیکر شهید پول و غنایم و تجهیزات جنگی می خواستند اما همسر و فرزندان شهید نامه ای به بیت رهبری نوشتند و از تحویل گرفتن پیکر امتناع کردند و حاضر نشدند به تکفیری ها باج بدهند.
لازم به ذکر است که در پایان این دیدار، از طرف کانون حورا هدیهای به رسم یادبود به خانواده شهید تقدیم شد و دانشجویان با خانواده شهید عکس یادگاری گرفتند.